فرشته زمستونی منفرشته زمستونی من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

نفس مامان وباباش

درد دل مامان نفس 3

سلام عزیزم..امروز بابایی نرفت سر کار.ما ساعت ٩ و نیم دفتر مهرابی بودیم.منشیش زنگ زد مدیر گروهم هماهنگ کنه اونم گفته بود استادش داره میاد ولی من نمیام  منم کلی عصبانی شدم اخه مهرابی کشاورزی خونده چیزی نمیفهمه اون وسط.خلاصه استادم اومد. عزیزم بابایی شما مرد بی نظیریه و من بهش افتخار میکنم امروز پشتم بود و منو حمایت کرد ودر تمام مدت با ارامش و با محبت با استادم حرف زد.خب دکتر مهرابی که کشاورزی خونده بود و چیزی سرش نشد تازه استادم راجع به درسم براش کلی توضیح داد تا بفهمه طرح ٢ یعنی چی.بعدشم استادم از خودش دفاع کرد و گفت کارم ضعیف بوده و صلاحیت گذروندن این درسو ندارم.منم که انتظار حمایت از مهرابیو داشتم دیدم گفت حق با استادته دوباره نذاشت کا...
28 بهمن 1391

درد دل مامان نفس 2

عزیزم برام دعا کن.بعد از کلی دوندگی قرار شده شنبه استادم و مدیرگروهم بیان دفتر رییس دانشگاه تا کارامو ببینه.خیلی بهم ریخته و پریشونم.میترسم خیلی زیاد.ریس دانشکمون خیلی ادم خوبیه ولی مدیر گروهمون وای که چه قدر بی مسیولیته.شنبه بابایی هم با من میاد میخواد حمایتم کنه.عزیزم نیومده دوست دارم.دوست دارم بدونی مامان و بابا خیلی عاشق هم هستن و تحت هر شرایطی کنار هم هستن. ...
26 بهمن 1391

درد دل مامان نفس

سلام عزیزم..امروز برای من روز خوبی نبود.دوست ندارم بنویسم از بدی.ها.اما همیشه بدون  که همونطور که دنیا پر از قشنگیه پر از خوبیه ..بدی هم هست.امروز روز تحویل پروژه درس طرح دو من بود مامانی معماری میخونه.خیلی کارم خوب بود و هرچی میخواست کامل برده بودم.بابایی خیلی کمکم کرد خیلی زیاد.دیشب تا 5صبح روش کار کردم اما......استادم حتی به خودش زحمت نداد نگاش کنه نذاشت بازش کنم حذفم کرد عزیزم یه درس 4 واحدیرو.نمیدونم چه پدر کشتگی با من داشت این جباری.منم یه پام پیش مدیر گروه بود و یه پام پیش ریس دانشکدمون.فعلا قرار شده کتبا بنویسم و ببرمش پیش ریس دانشکدمون.نمیدونم تهش چی میشه ولی میخوام تا تهش برم.میخوام زود درسم تموم شه تا بیای نفسم دوست دارم خودم...
23 بهمن 1391

روز مهم واسه مامان بزرگ

سلام نفسم  دوست نداشتم تا زمان اومدنت وبلاگ داشته باشی اما واقعا نمیدونم چی شد برات وبلاگ ساختم .امروز واسه مامانبزرگ شما یه روز مهم بود.مامان من امروز کنکور ارشد داشت و یه عالم واسش درس خونده.دعا میکنیم قبول شه و نتیجه زحماتشو ببینه  دوست دارم شما مثل مامانم کوشا باشی و برای رسیدن به هرچی که میخواینهایت تلاشتو بکنی. دوست دارم عزیزم                     ...
20 بهمن 1391

وبلاگت مبارک عزیز مامان

سلام عزیز مامان.نمیدونی نیومده چه قدررررر دوست دارم.نمیدونم کی میای روی زمین و از بهشت خدا میای.عزیزم من وبابا یه بار واسه شما وبلاگ درست کردیم.اما دچار مشکل شد.البته من یه دفتر مخصوص شما دارم.دوست دارم عزیز دلم ...
17 بهمن 1391
1